.::خاطرات خانم کوچولومون::.

دخترم بزرگ شدی / لالایی هام یادت نره چه قدر برات قصه بگم / دوباره خوابت ببره چقدر نوازشت کنم / تا تو به باور برسی این دو تا دستای منه / تو اون روزای بی کسی وقتی مامان قصه هات / خم شده پیش روی تو اگه چروک صورتم / می بره آبروی تو لالایی هام یادت نره / لالایی هام یادت نره بذار برات قصه بگم / دوباره خوابت ببره بذار برات قصه بگم / دوباره خوابت ببره اون که تو اوج خستگیش / خنده رو لباش بودی شب که به خونه می رسید / سوار شونه هاش بودی لالایی هام یادت نره / لالایی هام یادت نره بذار برات قصه بگم / دوباره خوابت ببره بذار برات قصه بگم / دوباره خوابت ببره لالا لالا گلکم / لالایی کن دلبرکم خواب پریشون نبینی / ای غنچه بانمکم لالا لالا گلکم / لالایی کن پسرکم...

عزیزم امسال پنجمین سالگرد ازدواجمون مصادف شد با عید غدیر خم = 2 ابان 1392 در عین حال 19 ماهگی شما هم بود تبریک میگم بهت دختر نازنینم .. بازهم برای ارزوی سلامتی و سعادت و خوشبختی دارم همیشه... دندون سیزدهمت هم همزمان با روز تولد امام علی نقی جوونه زد.. دوشنبه 29 مهر 1392 این دندون تو لثه پایینت و کنار دندون های سمت چپ دهانت جوونه زده.. حالا مونده 7 تا دندون دیگه تا دندونات به 20 تا دندون برسن تا پاین 2 الی 2 سال و نیمگیت.... مباااااااااااااارکت باشه دخترم... دیشب هم از اون شب هایی بود که اصلا نگذاشتی بخوابم شکمت درد گرفته بود و همش غر غر میکردی بهت عرق نعنا دادم و کلی ماساژ دادم شکمت را تا بعد از کلی تماشای فیلم های تو دوربین فیلمبر...